تولد 5سالگی
قهرمان 5ساله من از صبح تو خونه دنبال کادو میگشت..ظهر که من خواب بودم دیدم تمام کشوها و کابینت ها را داره میگرده و با خودش میگفت پس کادو هام کجاست...دوست داشتم این نگرانی معصومانه راهزار بار فیلم میگرفتم...اینقد گشتی و بازی کردی تا خوابت برد...عصر که بیدار شدی میگی من خابیدم تا برای تولدم انرژی داشته باشم...نازنینم معصومیت بی حد و اندازه تو خیلی دوست داشتنیه...و تمام دیشب را با ذوق با لباس سوپر من خابیدی که صبح بری مدرسه طبیعت و بگی من قهرمانم....محمدرضا تو واقعا قهرمانی...در پناه خدا شاد با
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی