محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

پسر من...

1398/8/13 9:59
نویسنده : mamani
101 بازدید
اشتراک گذاری

این روزا و ماه ها دو تایی منتظر یه نی نی کوچولو هستیم...

نمیدونم قراره بعدش چی بشه..اینو میدونم که با خیلی شما خوشحالی...و مهربونی ها و شیرن بازی هات خیلی بیشتر شده..از وقتی فهمیدی قراره یه خاهر کوچولو داشته باشی انگار یه هویی بزرگ شدی...خیلی مواظب من هستی.. و البته خیلی به هم وابسته شدیم...شب ها کنا رمن میخوابی..و جالبه من هم دوست دارم مدام کنارم باشی....

انگار رابطه دو طرفه مون یه جور دیگه ای شده...خیلی برام عزیزی..و میدونم که خیلی به تمام واکنش های من حساس شدی..

دیروز که خیلی کار داشتم وقتی صدام زدی بجای اینکه بگم جانم..گفتم..بله...و حسابی بهت برخورد...اشک ریختی و میگی من دوست دارم باهام قشنگ صحبت کنی...پسر حساس و دوست داشتنی من انشالله این روزها رو بسلامتی بگذرونیم و با ورود خواهرت تحول بزرگی در شادی ها مون ایجاد بشه

تو همیشه عشق من خواهی بود...پسر بزرگ من

پسندها (1)

نظرات (0)