محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

جشن مهدکودک پسر نو باوه من...

پسر نازنینم دیروز شما جشن یلدا داشتید...نمیدونی چقد ذوق زده بودم..و چقدر هیجان داشتم ببینم گل پسرم چکار میکنه تو این جشن..این اولین جشن شما بود که شما قرار بود شعر بخونی و بلند بلند با صدای ریز و پسرونه ات هنرنمایی کنی.. از صبح کلی برنامه ریختم که تا ساعت 4 خسته نباشی و خواب ظهرتو زده باشی..خلاصه با یه عالمه استرس ..که الان که فک میکنم خنده ام میگیره...آخه استرس برا چی؟؟؟ محمدرضای عزیزم  معرکه بودی..به تمام معنی...معرکه بودی..کلی ازت فیلم و عکس گرفتم..باورم نمیشد پسر کوچولوی من که روز اول با گریه راهی مهد شد و نمی تونست از من جدا بشه حالا  رفته روی سن..و داره مستقل از من شعر میخونه..اونم بلند بلند...تا به قول خودش جایزه اش بز...
30 آذر 1395

محمدرضای نوباوه من

پسر عزیزم مدت هاست که مسخام بیام برات بنویسم...نمیدونم چرا نمیشه البته دیگه واقعا باید بزرگ شدنتو فقط فقط تصویری بنویسم...دیگه کلمات نمیتونه تو را تعریف کنه محمدرضا این روزا هم بزرگ شدی..هم عجیب...و من همچنان نگران..نگران از هرگونه مشکل برای  تو..برای رابطمون محمدرضا خوشگلم...یه روزایی معرکه میشی...معرکه...میگی میخندی..حرفای بامزه میزنی..یه عالمه غذا میخوری...و یه عالمه میخابی یه روزایی هم...کلا همه چی برعکسه... نمیدونم این نوسانات طبیعیه یانه...اما خب خودت که میدونی من همه چیزو به خودم ربط میدم نازنینم..متاسفانه این روزای پاییزی کمتر وقت میکنیم با هم بخندیم و. بازی کنیم...شما تا 7 شب میخابی و تا بیدار میشی غذا و عصرون...
11 آبان 1395

تولد سه سالگی پسرمممم

امسال تولد بزرگ شدنت و سلامتیت را در منطقه خوش آب و هوای ابرده گرفتیم...در کمال سادگی  ذوق کردنات و واکنش هات برای دیدن کادوها دیدنی بود... کیک تولدت بسلامتی خراب شد... و صبح جمعه من یدلیل سرماخوردگی نتونستم کیک جدید درست کنم..این بود که تولد بدون کیک گرفتیم.... وقتی کادو ها را با ذوق باز میکیردی..انگار تو شوک بودی..نمیدونم ولی واقعا انگار رفته بودی تو عالم خلسهههه هیچی جز ماشین پلیس و ماشین آتشنشانی را نمیدیدی...نه گریه نه خنده...یه شوک جالب داشتی..که من هرلحظه نگرانت میشدم نکنه سکته کنی.... یه دستت به ماشین پلیست بود و یه دست به ماشین اتشنشانی..و با دست سوم داشتی کادو های دگه تو باز میکردی... تازه بعد نیم ساعت که هشی...
27 شهريور 1395