محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

پسر مهربون من....

1394/10/19 12:47
نویسنده : mamani
169 بازدید
اشتراک گذاری

محمدرضاي مهربونم ديروز يه کارايي کردي که خستگي اين دو سال حسابي از دلم بيرون رفت...

ديروز من مريض بودم و از صبح رو تخت بودم....يه دفعه ديدم اومدي داري موهامو ناز ميکني...دستمو شروع کردي به بوسيدن....و به تلويزيون ميگي هيس هيس مامان دهرا (زهرا)لالا کرده....ميگي بابا مهدي مامان سر اوف  شده...دندبيل(زنجبيل) آخه من هر وقت سردرد بشم زنجبيل ميزنم رو سرم....

الهي فداي مهربونيت بشم هرچي بزرگتر ميشي مفهموم محبت و عشق دادن و گرفتن را بيشتر ميفهمي...خيلي دوس دارم اهل عشق دادن و از اون مهم تر اهل عشق گرفتن باشي...يعني اگه کسي بهت محبت کرد..معني محبتشو بفهمي و از محبتش خوشحال باشي....! آدمايي هستن که از محبت گرفتن هم ناراحت ميشن....

محمدرضاي نازنين من عاشق بزگ شدنت هستم..و کارايي که واقعا من و بابايي را تعجب زده ميکنه

دوستت دارم نازنينم....

شاد باش و هميشه برام برقص....مخصوصا جديدا که خيلي حرفه اي شدي در رقصيدن....

عاشقتتتتتتتم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)