محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

روزي که همه فهميدند تو هستي....

1391/10/21 8:25
نویسنده : mamani
129 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان ديروز عصر کفشاي خوشکلتو با يه عالمه شمع صورتي گذاشتم رو تخت...تا بابايي بياد...يه نامه نوشتم زير کفشات..که"روي آينه را بخون"..بعدش يه نامه از طرف تو نوشتم براي بابايي که.:

باباي مهربون من...من تاتي تاتي اومدم تو دل ماماني...پس خيلي مواظب ماماني من باش....قول بده يه مژدگاني خيلي خوب براي ماماني بخري تا شاد بشه...بعدشم اون قولي که به ماماني داده بودي را تا هفته بعد عملي کني تا منم تو دل ماماني شاد بشم...حالا مامان مهربون منو ببوس....از طرف ني ني کوچولوي تو

 

من مثلا داشتم نماز مي خوندم..که بابايي نامه را بلند بلند داشت مي خوند.برگه ازمايشو هم چسبونده بودم زير نامت...بابايي هول کرده بود..يا بهتره بگم قاطي کرده بوددحالا به دنيا که اومدي با هم کلي به اين کاراي بابايي مي خنديم..خخخخخخ

بابايي گفت الله اکبر..بعدش گفت لا اله الا الله..من گفتم تا ختم قرآن نکرده چادرمو از رو سرم برداشتم..باايي همچنان گيج و ويج بود...خب حق داشت طفلي...نمي دونست تواينقدر زود مياي تو دلم...

بعد يه کم نمادين اشک ريخت..باز رفت تو بهت...

بعدش يه کيک گنده خريديم خاله الهه و حنانه رو برداشتيم...رفتيم خونه مامان پري...طفلي خاله الهه ات را کلي با بابايي سر کار گذاشتيم تا اونجا..بعد تا وارد خونه شديم..برگه آزمايشو نشون دادم..

همه هنگ بودن...که البته تو ذوق منم خورد ولي خب ديگه...

به دايي محسن يواش در گوشش گفتم دايي شدي..محکم با دستش منو زد و گفت..برو..آخي شوخي شهرستاني کرد فک کنم..ولي خيل يبه دلم نشست..

خلاصه بعد بابا محمد  و دايي مهدي اومدن . وکيکو خورديم و عکس گرفتيم...

 

نفس مامان من با بودنت جون گرفتم..انگار تمام دنيا  اومده تو دل من..ديشب هم خوابم نبرد..موندم چطوري از خدا تشکر کنم..

 

خداييش خودم هنوز هنگم...نفس من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

فرشته
21 دی 91 21:17
وای الی خواهرم اینا رو که میخونم انگار خودم بازدارم موهای تنم سیخ میشه شاد باشی عزیزم
لیلا
21 دی 91 21:27
المیرای عزیزم با خوندن وبلاگ نی نی عزیزت کلی خوشحال شدم خوشحال از اینکه خدا و امام رضا اینقدر خوشحالت کرده امیدوارم به حق فاطمه زهرا بعد از نه ماه نی نی سالم و خوشگلی بیاد تو بغل مامانش الهی آمین
مامان سارا
25 دی 91 12:34
خدارو شکر بخاطر این همه شادی به دلیل وجود یه نی نی ناز . راستی بابای نی نی چیکار کرد چیزی برای خوشحال شدن مامان نی نی خرید یا نه ؟