پسر یه کم مرد من....
اینروزا شما حسابی ذهنت مشغول بزرگ شدن و مرد شدنه..وقتی حوصله داشته باشی یه کاریو انجام بدی میگی من مرد شدم ماشالا خودم میتونم...حالا همون کارو اگه حوصله نداشته باشی..میگی مامان من هنوز یه کم مرد شدم هنوز باید بزرگتر بشم تا بتونم...
خلاصه حسابی مارو سرکار گذاشتی...
جشن پاین سال مهد کودکتون تمو م شد...
به تمام معنی درخشیدی...شعراتو همشو بلند بلند خوندی و خوشبختانه هیچ استرس و نگرانی ای روی سن نداشتی..نازنینم نمیدونی چقدر دیدن رشد و تکاملت لذت بخشه...
همینوطری که شعراتو میخوندی من فیلم میگرفتمو و ذکر میگفتم و حسابی از خدا تشکر میکردم که سالم و شد هستی..
عکساش جشنتو در اولین فرصت میزارم
عاشششقتم پسر یه کم مرد شده من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی