محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

پسر باهوش من...

1394/8/10 12:51
نویسنده : mamani
712 بازدید
اشتراک گذاری

محمدرضاي عزيزم روز عاشورا  با هم رفتيم هيئت ..خيلي زيبا و با شکوه بود...نزديک حرم رفتيم...

تو هم خيلي استقبال کردي...تو راه داشتم اسامي امامان را برات ميگفتم ديدم داري تکرار ميکني...بعد  شروع کرديم با هم ديگه اسم اماما رو گفتن

من ميگم امام اول تو ميگي علي...

امام دوم ميگي حدن=حسن

امام سوم حدين=حسين

امام چهارم دداد=سجاد(دداد را با تشديد ميگي)

امام پنجم ...باقر...

امام ششم به بعد را ميگي دداد و من ميگم صادق..ميگي نه ..دداد

عاشق اين يادگيري سريعتم...

دست چپ و راستت را هم ياد گرفتي...و البته اين آموزش بابايي بوده ...که خيلي ذوق ميکنه

ميگي بابا مهدي آب بده..ولي بابا که پاميشه ميگي نه ..مامان مهدي آب بده!!بعد باز ميگي نه..مامان دهرا=زهرا آب بده

عزيزترينم خوشبختانه از پوشک که براحتي خلاص شديم...ولي جديدا فقط دوس داري با من بري توالت...قبلا فقط با بابايي ميرفتي که من خيلي راحت بودم...

کي بشه ديگه بنفش ازت نشنوم!!!!خودت ميدوني چي ميخوام ازت

عاشقتم باهوش من...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)